۱۴۰۲ شهریور ۵, یکشنبه

خشت و آینه نحستین خشت سینمای هنری در ایران

خالق خشت و آینه هم رفت

 




ابراهیم گلستان در صد و یکمین سال زندگی اش درگذشت. در میان روشنفکران ایران او مثل دیگران نبود و راه خودش را برگزید. در باره او بسیار نوشته اند و بدون شک در این روزها بسیاران خواهند نوشت و بدون شک کسانی هم به نقش او در سینمای ایران و فیلم خشت و آینه خواهند پرداخت. خشت و آینه را میتوان بدون تردید نخستین گام برای نجات سینمای ایران از ورطه ابتذال نامید. فیلمبرداری آن در سال 1342 آغاز شد و در سال 1343 به پایان رسید*. برای درک اهمیت این فیلم و نقش آن در سینمای ایران بررسی شرایط تاریخی که این فیلم در آن ساخته شد میتواند راهگشای ما باشد. بعد از کودتای 28 مرداد تولید فیلم در ایران جهش بزرگی کرد و از 7 فیلم در سال 1331 به 32 فیلم در سال 1332 رسید.در شرایط ملتهب پس از کودتا سینما بهترین مخدر برای سرگرمی مردم و تزریق توهم در جامعه بود. با انقلاب سفید و انحلال فئودالیزم در ایران جامعه شهری رشد سریعی را آغاز کرد و کوچ روستائیان به شهر ها آغاز شد و سینمائی شکل گرفت که با نام فیلمفارسی غسل تعمید داده شد و با فیلم گنج قارون "سینمای فردین" نام جدیدی بود برای فیلمفارسی. مشخصه این فیلمها اشاعه این توهم بود که همیشه حق به حق دار میرسد. جوانمردی و صداقت بهترین راه زندگی است و فقیر بودن مهم نیست. در یک کلام آنچه در این ملودرام ها به خورد جامعه داده میشد هیچ رابطه ای با واقعیت زندگی مردم و جامعه نداشت. در سال 1343 فرخ غفاری فیلم شب قوزی را ساخت که هژیر داریوش کار او را بسیار ستود و فیلم شب قوزی را آغاز تحول سینمای ایران دانست. ساخت خشت و اینه به دلایل مشکلات فنی دو سال به طول انجامید و در سال 1344 بر پرده سینما رفت یعنی همان سالی که فیلم گنج قارون اکران شد و پر فروش ترین فیلم سال شد. خشت و آینه از نظر فروش بلیط موفق نبود و مورد توجه مردم قرار نگرفت. در زمانی که تولید انبوه فیلم در ایران تنها برای سرگرم کردن مردم به صنعتی پول ساز تبدیل شده بود خشت و آینه سازی بود نا کوک درارکستر بزرگ سیرک سینمای تجاری. با نگاهی به بعضی از عناوین 36 فیلمی که در سال 43 تولید شده بود میتوان اجناس تولید شده در این خط تولید را تشخیص داد برای نمونه ببر رینگ، سه تفنگدار،جاهل ها و ژیگولوها،جاهل محل و غیره.. عنوان بعضی از این فیلمها هستند. گنج قارون در سراسر کشور خانواده ها را به سالن سینما کشاند تا ببینند برای رهائی از محرومیت باید صادقانه زندگی کرد و صداقت بهترین سرمایه آدمهای محروم برای بالا رفتن از پله های ترقی است.در چنین شرایطی که تولید فیلم با به کار گیری رقص و آواز و ملودرام های سوزناک وظیفه غرقه ساختن عامه مردم را در رویائی دروغین به عهده گرفته بود خشت و آینه دوربین را برای بازتاب بخشی از واقعیت های موجود در جامعه به کار گرفت.راننده تاکسی دیگر آن جوان با معرفتی نبود که آب دوغ خیار میخورد و به جای آروغ بعد از غذا یک دهن کوچه باغی می خواند و با تمام کمبود های زندگی انسان خوشبختی بود،راننده تاکسی در خشت و آینه انسان درمانده ای بود که با هراس و نگرانی می زیست.تنها داستان فیلم نبود که فیلم را از سینمای تجاری متمایز می کرد بلکه به کار گیری دوربین همچون وسیله ای که برای بیان واقعیت زبان تصویر را می شناسد و با این زبان با بیننده سخن میگوید آن را از انبوه فیلمهائی که نقش فیلمبردار تنها تصویر برداری بود متمایز میکرد. زبانی قابل فهم برای همگان. گلستان نشان داد که سینما توانائیهای ویژه خود را برای بیان واقعیت دارد که میتوان با آنها نوع دیگری از فیلم ساخت که هدفش نه سرگرم کردن عامه مردم، که آینه ای باشد برای انعکاس واقعیت زندگی در آن.هرچند خشت و آینه کورسوئی بود در میان تشعشع نور لوسترهای فیلمفارسی که به چشم نیامد ولی به جرات اولین خشت بنائی را گذاشت که از سال چهل و هشت با فیلم گاو دروازه سینمای مدرن ایران را به روی تماشاگران گشود. گلستان خشت اول را نهاد و با دقت و دقیق آن را قرار داد و همین بود که دیواری که بر روی این اولین خشت بنا نهاده شد کج نشد و مستقیم تا فستیوال کن و اسکار راه خود را ادامه داد.      

 


* تاریخ سینمای ایران از آغاز تا سال 1357 نوشته مسعود مهرابی شرح کاملی از ساختن فیلم خشت و آینه ارائه داده است

لینک این نوشته در تریبون زمانه

https://www.tribunezamaneh.com/archives/357348

        

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر