۱۴۰۱ فروردین ۱۸, پنجشنبه

Jeanne Dielman, 23 quai du Commerce, 1080 Bruxells

 

Jeanne Dielman

کانال 2 دانمارک شنبه ها از میان فیلمهای تاثیر گذار سینما فیلمی را برای نمایش انتخاب میکند که حدودا ساعتی به نیمه شب مانده را به پخش آنها اختصاص داده است. شنبه دوم آپریل 2022 نام فیلمی که در برنامه آمده بود را هرگز نشنیده بودم و نام کارگردان هم برایم نا آشنا بود. ژان دیلمان (Jeann Dielman)نام شخصیت اصلی فیلم و بخشی از نام فیلم بود. زنی تقریبا چهل ساله که شش سال پیش همسرش را از دست داده و اینک در آپارتمانی در بروکسل به همراه پسرش که در آغاز ورود به دوران جوانی است زندگی میکند. به تماشا نشستن فیلمی که هیچ چیز از پیشینه آن نمی دانی و هیچ نقدی را هم را در باره آن نخوانده ای این مزیت را دارد که فیلم را بدون پیش داوری و هر گونه انتظار ویژه دنبال می کنی. فیلم در سال 1975 میلادی ساخته شده است و زندگی روزانه ژان دیلمان را به تصویر می کشد. هر روز از زندگی او تکرار روز قبل است. صبحانه را برای پسرش آماده میکند،کفشهای او را واکس میزند، او را بیدار میکند و در ساعت معین که او راهی مدرسه میشود با او خداحافظی میکند.اتاق را مرتب میکند، برای خرید به بیرون میرود، غذا را آماده می کند و برای تامین هزینه زندگی، مردانی را در اتاق خواب خود می پذیرد.از کودک همسایه برای مدت کوتاهی نگهداری میکند، برای ناهار به ساندویچ کوچکی قناعت می کند. میز غذا را برای شام می چیند، به همراه پسرش شام میخورد و بعد از شام با هم در محیط  نزدیک خانه به پیاده روی می روند. کمی بافتنی می بافد، تخت خواب پسرش را آماده می کند به او شب به خیر می گوید و به اتاق خوابش میرود. روز بعد دوباره همه چیز دقیقا مثل روز قبل تکرار می شود. بین او و پسرش جملات کوتاه خبری رد و بدل می شود.در زندگی او همه چیز چون اجرای آئینی مذهبی هر روز تکرار می شود.



بیان ویژه کارگردان  

کارگردان با انتخاب دوربین ثابت ما را به تماشای تاتر دعوت میکند. او به جای اینکه دوربین را هم چون راوی آگاه بر همه چیز به گوشه و کنار زندگی این زن ببرد بیننده را به تماشای زندگی زن در قالب بندی ساکن که بیشتر به صحنه تاتر شبیه است دعوت می کند. تماشاچی صحنه زندگی ژان دیلمان میشویم و خیره میشویم به او که کارهای روزانه اش را انجام می دهد و همه چیز را تا حد امکان در زمان واقعی انجام آن میبینیم. اگر شستن ظرفها دو دقیقه زمان میبرد ما نیز دو دقیقه به تماشای ظرف شستن او می نشینیم.بی آنکه دوربین حرکت کند و یا تصویر نزدیک از ظرفها و شیر آب گرفته شود.ما حتی صورت او را هنگام شستن ظرفها نمی بینیم چرا که دوربین در پشت سر او قرار دارد و ما او را که ایستاده در برابر ظرفشوئی به کارش مشغول است میبینیم. به دلیل انتخاب چنین روشی طول زمان فیلم کمی از سه ساعت بیشتر است. هر چند در این سه ساعت هیچ حرکت هیجان انگیزی رخ نمی دهد و دوربین همواره بر روی سه پایه بدون حرکت قرار داده شده است و ضرب آهنگ فیلم به کندی زندگی روزانه است.با اینکه سکون بر صحنه های فیلم حاکم است ولی در فیلم چیزی هست که ما را میخکوب می کند.سکون دوربین ذهن بیننده را به حرکت در می آورد، با اینکه میدانیم هیچ اتفاق هیجان انگیزی در شستن ظرفها،مرتب کردن تخت خواب و پختن غذا رخ نخواهد داد ولی تکرار وظایف روزانه ما را به فکر وا می دارد.آیا او برای نجات از این یک نواختی کاری خواهد کرد؟ آیا از انجام هر روزه این وظایف خسته خواهد شد و زندگی را به شکل دیگری سامان خواهد داد یا شاید فردا دست به تنوعی بزند تا از این یک نواختی بیرون بیاید. به تدریج نگران او می شویم، شاید هم او ما را عصبانی میکند، شاید در یک نواختی زندگی او شباهتهائی با زندگی خود کشف میکنیم.شاید او ما را به یاد زنانی در اطراف خودمان می اندازد که همانند او هر روز زندگی شان تکرار وظایف خانه داری بوده است.او در خانه وجود دارد ولی حضور ندارد. وجود او همانند دیگر اشیاء موجود در خانه است با این تفاوت که بر خلاف دیگر اشیاء که برای کار خاصی تولید شده اند او کاربردهای مختلفی دارد.بدون او پسرش غذا،رختخواب تمیز و مرتب، کفشهای واکس زده و پول تو جیبی نخواهد داشت.مردان به ظاهر موقر و احتمالا متاهل در بستر او به زندگی جنسی خود تنوع میبخشند. او برای هر یک از وظایف خود لباس مخصوص آن را دارد. لباسی را که در حین شستن ظرفها به تن دارد با به صدا در آمدن زنگ در از تن بیرون می آورد تا با لباسی آراسته تر تن را در اختیار مشتری بگذارد.تنها زمانی که او برای خود کاری انجام می دهد رفتن به کافه ای است که در آنجا یک فنجان قهوه می نوشد. 


درست زمانی که دیگر از دست او و زندگی تکراری اش خسته شده ایم اتفاقی رخ میدهد که نمی دانیم چیست ولی تاثیر آن را در رفتار ژان دیلمان می بینیم. حدودا نیمی از زمان فیلم گذشته است که پس از ارائه جسمش به مشتری از اتاق خواب بیرون می آید و موهایش بر خلاف همیشه که مرتب و دست نخورده بود این بار ژولیده شده است که بلافاصله برای بیننده این پرسش را پیش می آورد که چه شده است؟ اتفاقی بر خلاف نظم هر روزه افتاده است، آیا مشتری دست به خشونت زده است؟ پرسشی که با دیدن مشتری که مردی است همانند دیگر مشتری های او متین و موقر و هیچ نشانی از خشونت در رفتارش دیده نمی شود از فهرست پرسشها حذف میشود. کارگردان ما را به خود وا می گذارد تا با حدسهای مختلف دل مشغول شویم.از این لحظه به بعد ژان دیلمان دیگر آن زن سابق نیست. نظمی که در انجام کارهایش داشت را از دست داده است، به نظر می آید ذهنش را مساله ای مشغول کرده است که نمی تواند از آن رهائی بیابد. سر در گم به نظر میرسد، تمرکز حواسش تا حدودی مختل شده است. قهوه دیگر طعم همیشگی را نمی دهد، غذایش به موقع آماده نمی شود و دچار نوعی پریشانی است. به راستی چه اتفاقی افتاده است. این پرسشی است که کارگردان پاسخ آن را در پنج دقیقه آخر فیلم به شکلی سربسته در تنها صحنه ای که او را در رختخواب در اختیار مردی نشان میدهد عیان میکند. ژان دیلمان همچون عروسکی بی احساس در اختیار مرد است و منتظر تا مرد کارش تمام شود ولی در آخرین لحظه لذت رسیدن به ارگاسم را تجربه میکند. تنها میتوان حدس زد که علت موهای ژولیده او نیز تجربه ارگاسم برای اولین بار در زندگی جنسی او بوده است. تجربه ای نا شناخته که او را از یک وسیله به هیبت انسان در آورده است. با این تجربه او به ناگاه دریافته است که او هم از این حق مساوی برخوردار است که در هم آغوشی لذت ببرد. از آنجا که شاید این نوشته مشوقی باشد برای کسانی که فیلم را ببینند از بیان اینکه فیلم چگونه پایان می یابد خودداری میکنم. تماشای این فیلم را به دوستداران فیلمهای متفاوت توصیه میکنم. این فیلم یکی از فیلمهای برتر جهان است.

نام کامل فیلم:Bruxells  Jeanne Dielman, 23 quai du Commerce, 1080

 کارگردان: Chantal Akerman

محصول سال 1975 بلژیک