۱۳۹۲ آبان ۲۴, جمعه

شخصیت خود شیفته ( نارسیسیم)

ساختار شخصیت خود شیفته


ساختار شخصیت خودشیفته در مقالات روان درمانی آمریکا به اندازه کافی مورد توجه قرار دارد. شباهت های بسیاری بین شخصیت خود شیفته و شخصیت بردرلاین وجود دارد با این تفاوت که افراد خود شیفته از نظر روانی توانا ئی و استعداد لازم را دارند که شخصیت شکننده خود را پنهان کنند.   نکته مرکزی در رابطه با چنین شخصیتی احساس برتر بودن است. شخصیت خود شیفته خود را تافته جدا بافته میداند و حس میکند که فرد ویژه ای است و به همین دلیل باید مورد توجه و تائید ویژه قرار گیرد. آنها به دنبال شهرت و ثروت هستند، و اگر کسی مانع آنها شود و یا از آنها انتقاد کند شدیدا خشمگین میشوند. برای آنها این امری بدیهی است که خود را مرکز همه چیز بدانند و به هیچ وجه توان و نیروی اینرا که دیگران را درک کنند ندارند. حس همدردی برای آنها دنیایی ناشناخته است. از آنجا که از استعداذ کافی بهره مند هستند همیشه این توان را دارند که روابط خود را با دیگران به شکلی سازمان دهی کنند که همیشه خودشان در مرکز توجه باشند، و از دیگران به نفع خود سوء استفاده کنند تا در موقعیتی قرار گیرند که دیگران آنها را ستایش کنند. برای آنها جلوه بیرونی و اینکه چگونه به نظر می آیند از اهمیت ویژه ای برخوردار است. برای آنها این مساله که قدرتمند به نظر بیایند اهمیت ویژه ای دارد به همین دلیل، اینکه با چه عنوانی شناخته شوند، چه ماشینی سوار شوند و محل سکونتشان شایسته آنها باشد برای آنها مهم است. شباهتهای زیادی بین شخصیت خود شیفته و افرادی که فاقد ثبات عاطفی هستند دیده میشود، که یکی از این شباهتها تفرقه اندازی است. شخصیت خود شیفته با اینکه احساس برتری نسبت به دیگران دارد، ولی از طرفی از احساس عدم اعتماد به خود و پوچی رنج میبرند، حسی که باید بروز بیرونی پیدا نکند. اطرافیان باید او را مورد ستایش قرار دهند تا فرد خود شیفته احساس پوچی نکند. در بسیاری از موارد یک اتفاق مثل اخراج از کار یا ورشکستگی باعث تشدید احساس پوچی میشود و منجر به افسردگی میگردد. 
این متن ترجمه ای است آزاد از متن دانمارکی Den narcissistiske personlighedsstruktur