۱۳۹۸ آبان ۱۳, دوشنبه

سینما و سانسور

صبح روز دوم*

 به بهانه توقیف دوباره فیلم خانه پدری

 سینما سلاحی است عالی و موثر، اگر شخصی آزاده آنرا بکار برد. سینما بهترین وسیله برای بیان جهان رویاها،احساس ها و الهام ها است. (لوئیس بونوئل)

تابستان 1357 همه چیز بر این گواهی می داد که نظام سلطنتی در ایران به پایان خود رسیده است و سیر تحولات به آن نقطه ای رسیده بود که  نشان می داد رهبری قیام در دست روحانیت است و دیگر گروه های سیاسی توانائی به دست گرفتن رهبری را نداشتند. دوست عزیزی داشتم که هرچند مخالف سلطنت بود ولی از قدرت گرفتن روحانیت دل چرکین بود و چنین بینشی در آن شرایط که جامعه دچار شور انقلابی بود خریداری نداشت. آنچه ما را به هم پیوند داده بود علاقه مشترک ما به سینما بود. روزی از همان روزها مثل کسی که می خواهد به شکست خود اعتراف کند گفت: " اینها میان سر کار، ولی تازه مسئولیت سینما شروع میشه" منظورش از "اینها" روحانیت بود. بر این باور بود که مردمی که برای آزادی و استقلال به خیابان ها آمده اند اجازه نخواهند داد که دوباره آزادی را از آنها بگیرند و با این فرض که سانسور در حوزه هنر از بین خواهد رفت سینما راحت میتواند در کشوری که توده مردم اهل مطالعه نیستند نقش تعیین کننده ای در بالا بردن سطح آگاهی مردم به عهده بگیرد. با چنین پیش فرضی به طور جدی تلاش میکرد که مانیفست خود را برای سینمای ایران در روز بعد از انقلاب بنویسد و این موضوعی بود که هر موقع یکدیگر را می دیدیم ایده هایش را روی میز می ریخت تا آنها را با یکدیگر بشکافیم و یک راه کار دقیق برای آینده سینمای ایران تدوین کنیم، هر چند در خطوط کلی هم عقیده بودیم و به توافق میرسیدیم ولی در جزئیات گاهی کار ما به مشاجره می کشید. در این مساله که در کشور پهناوری مثل ایران سینما میتواند در پیوند دادن مردم به یکدیگر وشکل دادن به یک آگاهی مشترک اجتماعی موثر باشد کاملا با یکدیگر موافق بودیم و هر دو با این نظر که سینما نباید بلند گوی تبلیغاتی یک بینش خاص سیاسی باشد نیز هم نظر بودیم. اما در مورد نوع سرمایه گذاری برای فیلمها اختلاف نظر داشتیم. تولید فیلم همیشه از یک تضاد درونی رنج می برد، چرا که از یک سو تولید فیلم از نظر فنی یک روند صنعتی دارد، شما به دوربین، نور پرداز، صدا بردار، گریمور.. و به طور کلی به یک کادر فنی برای ثبت خلاقیت سینمائی خود نیاز دارید. فیلمنامه، کارگردانی، بازیگری، صحنه آرائی و غیره بخش هنری فیلم است. به همین دلیل یک پای سینما در صنعت است و پای دیگرش در هنر و آن هم ترکیبی از چند هنر. بعد از ضبط کار هنری توسط دوربین نوبت به نمایش و ارائه فیلم میرسید که نیاز به سالن سینما و شرکتهائی که مسئولیت پخش را به عهده بگیرند دارد، سینما هم در مرحله تولید و هم در مرحله پخش وابسته به سرمایه است. اگر همه چیز را به بخش خصوصی واگذار کنیم در آن صورت همه چیز به سلیقه بازار تولید خواهد شد و اگر به بخش دولتی بسپاریم همه چیز به سلیقه دولتمردان در خواهد آمد، پس چاره چیست. در آن زمان به این نتیجه رسیدیم که سازمانهای غیر انتفاعی مثل کانون پرورش کودکان و نو جوانان میتوانند گره از کار ما بگشایند. دوست من بر این عقیده بود که در آینده این وظیفه سینما خواهد بود تا تاریخ معاصر ایران را با به تصویر کشیدن رمانهائی که هر یک بخشی از تاریخ ایران را بیان میکنند به مردم بیاموزد و برای این کار نیز فهرست خودش را تهیه کرده بود و با شور و شوق برای من توضیح می داد که چرا آن رمان ها برای درک تاریخ معاصر ایران مهم هستند. نمونه موفقی که همیشه از آن یاد میکرد فیلم شازده احتجاب از بهمن فرمان آرا بود که بر مبنای رمانی به همین نام از هوشنگ گلشیری ساخته شده است و من همیشه فیلم شوهر آهو خانم از داوود ملا پور را به فهرست او اضافه میکردم. اگر ما بدون اینکه تاریخ معاصر مان را آن چنان که بوده است نشناسیم همیشه با این خطر روبرو خواهیم بود که دوباره گول بخوریم. اولین کتابی که باید به فیلم تبدیل می شد چشمهایش از بزرگ علوی بود. با حالتی متعجب به من نگاه کرد و گفت "مردم یادشان رفته که تا همین چند سال پیش هم هر وقت سینما میرفتیم قبل از شروع فیلم با نمایش فیلم از شاه و رژه ارتش، سرود شاهنشاهی نواخته میشد و مردم باید تمام قد از صندلی بلند می شدند و  سر پا می ایستادند تا سرود شاهنشاهی تمام میشد و بعد با خشم اضافه می کرد " هیچ کس به ما نگفت که چرا به جای سرود ملی ما سرود شاهنشاهی داشتیم ها؟ " چشمهایش علوی هم با شرح پخش همین سرود شاهنشاهی زمان رضا شاه آغاز می شود:"در سینما موقع نواختن سرود شاهنشاهی همه به دور و بر خودشان مینگریستند مبادا دیوانه یا از جان گذشته ای بر نخیزد و موجب گرفتاری و درد سر همه را فراهم کند"(چشمهایش). دوره بعدی جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط قوای متفقین بود که از نظر او سووشون سیمین دانشور بهترین گزینه بود و بعد با شور و شوق صحنه آغاز فیلم را تشریح میکرد که باید با تصویر نان بزرگی که برای عروسی دختر حاکم پخته شده بود شروع میشد. چند صحنه دیگر هم در ذهنش برای فیلمنامه پرداخته بود که یکی از آنها نشستن مستر زینگر با لباس ارتشی پشت دستگاه چرخ خیاطی سینگر بود که فکر میکرد همه سینما از خنده غش خواهند کرد. بعد از سووشون نوبت به کودتای 28 مرداد می رسید که مساله پیچیده می شد. اصولا نمیتوان در باره تاریخ صحبت کرد بدون اینکه به سیاست نپرداخت و برای این دوره از تاریخ معاصر شک داشت که همسایه های احمد محمود را انتخاب کند و یا همسایه ها و داستان یک شهر را با هم ترکیب کند، اما در این که تنها ناصر تقوائی باید چنین فیلمی را بسازد شک نداشت. رویاهای من و دوستم هر چند از بی تجربگی و جوانی ما سرچشمه می گرفت اما آرزوهای ما بودند، آرزوهائی خام ولی صادقانه، اما با این وصف بیانگر یک واقعیت تاریخی بودند و آن اینکه سینما میتواند سلاحی خطرناک علیه قدرتمندان باشد. مک کارتی با تصفیه هنرمندان خلاق و مستقل راه را برای تبدیل شدن هالیوود به صنعت سرگرمی و پول ساز باز کرد تا مبادا فیلمهائی ساخته شوند که مردم را به فکر کردن فرو ببرند. دامنه تصفیه های مک کارتی آنچنان وسیع بود که حتی فیلم وسترن "جدال در نیمروز" ساخته فرد زینه مان را چون مثل دیگر فیلمهای وسترن نبود فتنه انگیز تشخیص داد و چارلی چاپلین را نیز از هالیوود راند. استالین با دیکته کردن زیبائی شناسی خاص خود،زنده ترین و خلاق ترین سینمای موجود در جهان را که آیزنشتاین، پودفکین و ژیگاورتوف را به جهان عرضه کرده بود به گور سپرد وبه جای آن یک سینمای تبلیغاتی بنیان گذاشت. آیزنشتاین مونتاژ فیلم را تئوریزه کرد و با ساختن فیلم رزمناو پوتمکین کار برد تئوری را در عمل نشان داد.نتیجه کار یک شاهکار ماندگار در تاریخ سینما شد و تحولی بنیادی در درک مفهوم فیلم ایجاد کرد و از طرفی زنگ خطر را برای قدرتمندان به صدا در آورد. در انگلستان نمایش فیلم به جرم دعوت به شورش ممنوع شد، در فرانسه اداره گمرک نسخه های فیلم را سوزاند و در آمریکا نیز ممنوع شد. به کار گیری سینما برای تبلیغات ایدئولوژیک و نژاد پرستانه توسط نازی های آلمان نشان داد که سینما از چه قدرت شگرفی برای تحمیق توده ها بر خوردار است. لنی ریفنشتال با ساختن فیلم مستند پیروزی اراده از کنگره حزب نازی توان سینما را برای به کار گرفته شدن جهت تبلیغ سیاسی به خوبی نشان داد و با ساختن فیلم المپیا در باره بازی های المپیک در آلمان هیتلری توان فنی سینما را به نمایش گذاشت. با این اوصاف این امری طبیعی است که قدرتمندان در کنترل پرده سینما از به کار گیری هیچ قدرتی فرو گذار نکنند.وقتی آلن رنه فیلم مستند شب و مه را ده سال پس از سقوط نازی ها از اردوگاه آیشویتس ساخت اداره سانسور فرانسه او را به سانسور بخشهائی از فیلم مجبور کرد، چرا که نمایش عریان جنایت هولناکی که علیه انسانها و توسط انسانها رخ داده بود میتوانست پرسش های دیگری را در ذهن تماشاگران بوجود بیاورد. 22 بهمن سال 1357 سلطنت بر چیده شد. کارکنان تلویزیون که در اعتصاب بودند به اعتصاب پایان دادند،علی حسینی** گوینده خوش صدای تلویزیون در حالیکه پولیور خود را روی شانه هایش انداخته بود بر صفحه تلویزیون ظاهر شد و پیروزی انقلاب را تبریک گفت. روز بعد مرضیه برومند با نقل این جمله ولتر که" من با عقیده تو کاملا مخالفم ولی جانم را میدهم تا تو حرفت را بزنی" مجری برنامه بود تا اینکه" صبح روز دوم" تلویزیون توسط قطب زاده اشغال شد. علی حسینی را دیگر هیچ کس ندید، مرضیه برومند نیز دیگر نیامد و گوینده متین و موقر اخبار، مریم ریاضی را پوشیده در یک کیسه سیاه بدون آرایش که تنها قرص صورتش پیدا بود در برابر دوربین نشاندند تا اخبار را بگوید، آن روز اگر هشیار بودیم باید از چهره بی روح مریم ریاضی می فهمیدیم که این مقنعه سیاه و این چهره بدون آرایش یک مساله شرعی نیست،مساله حجاب نیست بلکه مساله سلب آزادی فردی است آن هم در این حد که حتی در انتخاب پوشش خود نیز دیگر آزادی نداریم، چه برسد به آرزوی دوست من برای آزادی فیلمسازی. توقیف دوباره فیلم خانه پدری بیش از آنکه به خاطر نمایش خشونت در فیلم باشد،نمایش ترس از قدرت سینما است چرا که به قول لوئیس بونوئل" کافی است که پرده سینما آنچه را که بخاطر او بوجود آمده، منعکس کند تا جهان زیر و رو شود. اما فعلا آسوده بخوابیم زیرا نور سینما آنچه که بر پرده میتابد  به اندازه معین است و به زنجیر کشیده شده است".

12 آبان 98

عباس مودب
قاقورتوق

*عنوان مقاله از عنوان فیلم "صبح روز چهارم"الهام  گرفته شده است
**نام گویندگان تلویزیون را من از حافظه نقل کرده ام امیدوارم که اشتباه نکرده باشم.

نقل قول از مقاله: لوئیس بونوئل از آغاز تا پایان، حسین تقی پور، نشریه سینما و تاتر سال دوم شماره هشتم آذر ماه 74

لینک مقاله در تریبون زمانه

لینک به فیلم مردی با دوربین فیلمبرداری