۱۳۹۷ آذر ۶, سه‌شنبه

پوز خند برتولوچی

پوزخند برتولوچی




در یک مصاحبه تلویزیونی برناردو برتولوچی توضیح میدهد که صحنه مشهور فیلم آخرین تانگو در پاریس که در آن مارلون براندو با استفاده از کره به ماریا اشنایدر تجاوز مقعدی میکند بدون در جریان گذاشتن ماریا اشنایدر صورت گرفته است. مصاحبه کننده از او می پرسد آیا از این کار پشیمان هستید؟ او در جواب میگوید نه، ولی خود را مقصر میدانم. در توجیه این که چرا پشیمان نیست میگوید که برای اینکه میخواستم ماریا تحقیری را که به او روا میشود حس کند نه اینکه آن را بازی کند.  من میخواستم که او به عنوان یک دختر در برابر این تحقیر واکنش نشان دهد نه یک بازیگر. برتولوچی این کار را برای خلق یک اثرهنری جایز می شمارد. فیلم در سال 1972 ساخته شده است، فیلمی که به خاطر همین صحنه تجاوز برای برتولوچی شهرت کسب کرد. در زمان فیلمبرداری ماریا اشنایدر 19 ساله بوده، دختری در آغاز جوانی و حتما جویای نام. برتولوچی دهه سوم زندگی خود را آغاز کرده بوده است و مارلون براندو 48 سال از زندگی اش می گذشته است. در آپارتمان محل فیلمبرداری برتولوچی و براندو هنگام صرف صبحانه به کره ای که برای صبحانه استفاده می کنند  نگاه میکنند و بدون اینکه چیزی بگویند به این نتیجه میرسند که " ترتیبش را با کره میدهیم". هر چند دقیقا چنین جمله ای را برتولوچی نمی گوید ولی این جمله بهترین تفسیری است که میتوان برای این توافق بین او و براندو به کار برد. دو مرد بالغ تصمیم میگیرند دختر جوانی را مورد تجاوز قرار دهند و صحنه تجاوز را فیلمبرداری کنند تا یک شاهکار هنری بیافرینند. در این مصاحبه وقتی برتولوچی ار این توافق صحبت میکند پوزخندی میزند که دردناک است و از آن دردناک تر این است که حاضرین در این سالن نیز با این پوزخند سادیستی همراهی میکنند. گوئی همگی بر این تجاوز مهر تائید میزنند و از اینکه یک صحنه واقعی تجاوز را برتولوچی برای ثبت در تاریخ بر روی نوار سلولوئید ظبط کرده است شادمانند. دردناک است که مصاحبه گر نیز خیلی عادی از کنار این مساله میگذرد. شاید برتولوچی و براندو انتظار داشته اند که ماریا اشنایدر باید از اینکه براندو به او تجاوز کرده است سپاس گذار هم باشد چرا که این افتخاری نیست که نصیب هر کسی شود. قصد تقبیح یا تمجید از آن صحنه فیلم در اینجا مطرح نیست، بلکه مساله این است که بنا به اعتراف مستقیم برتولوچی آنچه انجام شده است یک تجاوز بوده است که برتولوچی آن تجاوز را توجیه میکند و فتوا صادر میکند که برای خلق یک اثر هنری این تجاوز نه تنها مباح که واجب است. مساله چه از جنبه حقوقی و چه از جنبه اخلاقی قابل دفاع نیست. شما حق ندارید دیگری را به کاری که او مایل به انجام دادن آن نیست مجبور کنید. در کدامین دستگاه اخلاقی من به خود این اجازه را میدهم تا دیگری را برای رسیدن به اهداف خود مورد تجاوز قرار دهم و آنگاه آن را با این توجیه که در راه هنر هدف وسیله را توجیه میکند به امری مقدس تبدیل کنم؟ اینکه یک هنر مند در زندگی خصوصی اش چگونه رفتار میکند امری است شخصی، ولی اینکه در استودیوی تلویزیون با وقاحت کامل شرح تجاوز به بازیگر فیلم خود را برای عموم تعریف کند دیگر یک امر شخصی نیست چرا که من نیز با سکوتم به آن تجاوز مهر تائید میزنم و از آن بد تر در این رذالت خود را شریک میکنم و از شنیدن آن به ارگاسم هنری دست می یابم.اگر داوینچی لبخند مونالیزا را جاودانه کرد، برتولوچی با پوز خند خود نشان داد چگونه انسانی است.

لینک مصاحبه در یو تیوب




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر