بابک کریمی روایت های پدرش از زندگی و کار در تئاتر و سینما را در زمانهای مختلف بر روی فیلم ضبط کرده است و با تدوین آنها فیلم مستندی از زندگی پدرش ساخته است که آن را در شش قسمت که هر بخش کمی بیش از یک ساعت است را در صفحه ای که بنام پدرش در یوتیوب باز کرده است قرار داده است. در هر بخش به موضوع مشخصی از زندگی کریمی میپردازد و در مجموع زندگی هنری او را از دوران جوانی در تئاتر سعدی تا زندانی شدن او در جمهوری اسلامی و ممنوع الکار شدن در بر میگیرد.اگر چه این مستند به زندگی نصرت کریمی می پردازد اما هم زمان روایتی است از تاریخ معاصر ایران آن چنان که نصرت کریمی آن را زیسته است. در آغاز فیلم نوشته شده است که خانواده کریمی برای ثبت در تاریخ این مستند را منتشر می کنند
درشکه چی اولین فیلمی بود که نصرت کریمی امکان یافت آن را بر مبنای آنچه که خود در نظر داشت بسازد. او با به کارگیری اصولی که از نئورئالیسم ایتالیا آموخته بود دوربین را از استودیو بیرون آورد و در محیط زندگی مردم فیلم خود را به تصویر کشید.قهرمان پروری در فیلم وجود ندارد. موضوع فیلم به نمایش روابط اجتماعی درلایه های فرودست جامعه می پردازد و بر خلاف ملودرام های رایج در فیلمفارسی از نبرد خیر و شر در آن خبری نیست.
این فیلم زمانی اکران شد که دو سال قبل از آن موج نوی سینمای ایران با قیصر و گاو آغاز شده بود و به ویژه فیلم گاو نشان داد که میتوان در برابر فیلمفارسی و داستانهای تکراری همراه با چاشنی رقص کاباره و صحنه های زد و خورد به سبک فیلمهای هندی نوع دیگری از فیلم ساخت که به مسائل اجتماعی با دیدی واقع گرایانه بپردازد.سینمای ایران می رفت تا به دو شاخه کاملا متضاد تقسیم شود.شاخه ای که در ادامه تولید فیلم فارسی با الهام از قیصر از سینمای فردین عبور کرد تا بتواند بازار را در دست خود نگه دارد و شاخه دیگر بنا بر تولید فیلم هائی داشت که میتوان به آنها نام تولید هنری داد. بدون شک این دو شاخه بینندگان خاص خود را داشت و در بین این دو گرایش جای نوع دیگری از فیلم خالی بود. فیلمی که هم بتواند به واقعیت های جامعه بپردازد و هم اینکه زبانی را به کار گیرد که برای همگان قابل فهم باشد بی آنکه دچار ابتذال شود. ابراهیم گلستان با خشت و آینه هفت سال قبل از ساخته شدن درشکه چی تلاش کرده بود تا سینمائی اجتماعی را بنیان بگذارد، هر چند خشت و آینه نشان داد که می توان فیلمی ساخت که به مسائل اجتماعی بپردازد تا آینه ای باشد که تماشاچی نا بسامانی های اجتماعی را در آن ببیند و از عهده این کار به خوبی بر آمد ولی در جذب تماشاچی موفق نبود. چهار سال بعد از اکران خشت و آینه داوود ملاپور با ساختن شوهر آهوخانم تلاش کرد تا شکلی از نئو رئالیسم را وارد سینمای ایران کند هرچند این فیلم بازتاب واقعیت های اجتماعی بود ولی به سرنوشت خشت و آینه دچار شد و مورد استقبال عامه قرار نگرفت، تیری در تاریکی که به هدف نخورد. درشکه چی موفق شد آنچه را که گلستان و ملاپور نتوانستند با تمام تلاشی که کردند در آن موفق شوند به واقعیت در آورد«درشکه چی موفق شد تماشاچی را به سالن سینما بکشد«
آنچه که کار کریمی را از دیگران متمایز می کرد شناخت او از فرهنگ عامه بود شناختی که نه بر مبنای تئوری های مردم شناسی بلکه بر مبنای زندگی زیسته خود در روابط اجتماعی و محیطی که در آن رشد کرده بود بنا شده بود. شاید به دلیل پیشینه ای که از تاتر داشت می دانست که اجرای نمایش برای بیننده است و بدون حضور آنان اجرای نمایش بی معنی است. شاید این نکته را نیز در نظر داشته است که رفتن به سینما در ایران نوعی تفریح است و نشستن در سالن تاریک سینما فرصتی است برای فراقت از مشکلات زندگی و غرق شدن در هیجان کاذب یا خندیدن از ته دل. او در شرایطی جنبه های منفی فرهنگ عوام را بر پرده سینما به نمایش گذاشت که جو غالب در میان روشنفکران مردم فرودست را خلق قهرمان تصور می کرد و تحمل هیچ گونه انتقادی از مردم را نداشت چرا که سیستم مقصر تمامی نارسائی ها بود و مردم قربانی آن بودند. کریمی در درشکه چی با زبان طنز تصویری واقعی از ریاکاری و دورویی در روابط اجتماعی ارائه داد و همین طنز به بیننده اجازه می داد به ضعفهای جامعه خود بخندد،خنده ای که مهر تاییدی بود بر نابسامانی روابط اجتماعی. جذابیت فیلم فارسی برای تماشاچی در برانگیختن حس جانبداری از قهرمان و خشم نسب به شخصیت بد طینت ملودرامی بود که با صحنه های رقص کاباره ای در بین صحنه ها و اضافه کردن آواز در فیلم جنبه سرگرم کننده هم داشت. کریمی با استفاده از طنز و حذف قهرمان روابط اجتماعی را به شکلی به نمایش گذاشت که تماشاچی می توانست خود را در آینه آن روابط بشناسد و برای شخصیتهای فیلم نمونه ای در اطراف خود بیابد. در درشکه چی به جای رقص کاباره ای کریمی رقص و شادی را به همان شکلی که در دور هم بودن ها رخ میدهد در فیلم قرار داد که برای بیننده کاملا آشنا بود. چنان که برای مثال در سیزده به در مرسوم بود
.موفقیت تجاری فیلم درشکه چی راه را برای نصرت کریمی باز کرد و میثاقیه که قبلا حاضر نشده بود با کریمی همکاری کند این بار با اطمینان از اینکه سرمایه اش به خطر نمی افتد ساختن فیلم محلل را تامین مالی کرد.در این فیلم کریمی همچنان با پایبندی به اصول نئورئالیسم با اعتماد به نفس بیشتری وارد کار شد و بدون شک بهترین کار خود را در کارنامه فیلمهای بلندش ارائه داد.اما محلل و به ویژه یکی از پوستر های این فیلم باعث خشم روحانیت شد و کار به آنجا کشید که مطهری قبل از انقلاب با انتشار مقاله ای در روزنامه کیهان به این فیلم تاخت و همین دلیل احضار نصرت کریمی به دادگاه انقلاب شد که تا دو قدمی اعدام هم رفت.نکته جالب در نقد مطهری این بود که او فیلم را ندیده بود بلکه آن را از دیگران شنیده بود. محلل نه اصول شرع را که جان سختی سنتهای نا متناسب با زمان را به سخره گرفته بود و در واقع ادامه طرح همان مسائلی بود که در درشکه چی به شکل دیگری بیان شده بود.مردی بازاری متعصب و پایبند به سنتهای پدران خود که اندرونی را ملک مطلق خود می دانست تا آن حد که صدای همسرش را مرد غریبه نباید بشنود و دختر بچه سه ساله اش هم باید تمرین چادر به سر کردن کند تا به رعایت حجاب عادت کند. مردی که بر این باور بود که دختری را که عصمت خانواده را لکه دار کرده است والدینش باید بکشند تا ننگ پاک شود اما همسر خائن را می توان طلاق داد. چنین مردی در دام همین باورها گرفتار میشود وقتی که به اشتباه همسرش سه طلاقه میشود و او بنا بر قوانین شرعی باید برای رجوع مجدد به همسرش او را به عقد یک محلل در آورد.
چنین داستانی می توانست به شکل های مختلفی روایت شود. کارگردانی دیگر می توانست از آن یک تراژدی خانوادگی بسازد و یا نسخه دیگری از پایبندی به باور و تسلیم در برابر شرع شود اما روایت کریمی از آن یک طنز اجتماعی بود و مساله محلل بهانه ای بود برای نشان دادن ناسازگاری سنتهای دیرپا در جامعه ای که دست آوردهای دنیای مدرن را تجربه می کرد. دوگانگی بین پیروی از قانون حمایت از خانواده یا قانون شرع و یا ناشایست دانستن رفتن دو دلداده جوان قبل از ازدواج به سینما که در هر دو فیلم درشکه چی و محلل مطرح می شود.در محلل اگر چه در خانه رادیو وجود دارد ولی هیچ کس اجازه استفاده از آن را ندارد چرا که رادیو فقط برای استفاده در ماه رمضان برای شنیدن دعای سحری است.طرح همین مسائل به ظاهر پیش افتاده در قالب طنز به کارگردان اجازه می داد که آنها را به سخره بگیرد و به تماشاچی نشان دهد چنین سنت هایی با زمانه سازگار نیستند.نصرت کریمی هنرمندی بود چند وجهی که در تاتر،نمایش عروسکی، فیلم انیمیشن،مجسمه سازی،ساخت صورتک،پرورش کاکتوس و فیلم بلند سینمائی آثار مختلفی را پدید آورد. اگر چه تعداد معدودی فیلم بلند سینمائی ساخت ولی با دو فیلم درشکه چی و محلل توانست خود را به عنوان فیلمسازی مولف در تاریخ سینمای ایران به ثبت برساند.
یادش گرامی باد
لینک به صفحه نصرت کریمی در یوتیوب
https://www.youtube.com/@NosratKarimiFilms
فیلم درشکه چی با کیفیتی قابل تحمل در یوتیوب در دسترس است هر چند که نسخه اصلی سیاه و سفید است و در یوتیوب رنگی شده آن موجود است و از فیلم محلل در یوتیوب نسخه ای با کیقیت پائین در دسترس اس
برای آشنائی با نئو رئالیسم ایتالیا دیدن فیلم های دزد دوچرخه و معجزه در میلان از ویتوریو دسیکا میتواند شروع خوبی باشد
لینک مقاله در زمانه
https://www.radiozamaneh.com/845629